5 ماهگی...
ماهگی قند عسلم نفسم...پسملم...روزها تند تند دارن میگذرن شدی 5 ماهه عزیز جانم.دیگه مامانی رو میشناسی هر جا میرم پشت سرم گریه میکنی...دنیای من این و بدون که مامانی خیلـــــــــــــــــی خیلـــــــــــــــــــــی دوست داره  ...
سومین سالگرد مامان عزیزم...
چشم من بیا من رو یاری بکن گونههام خشکیده شد کاری بکن &n...
نویسنده :
❤مهسا مامان سایمان❤
19:55
نشستن ناز سایمانی...
اولین محرم پسملی...
ایام سوگواری ابا عبداله الحسین تسلیت باد  ...
نویسنده :
❤مهسا مامان سایمان❤
13:11
اولین روروئک سواری سایمانی...
قند عسلم دیروز گذاشتمت توی روروئکت که خوشت اومده بود با تعجب نگاش میکردی ...
4 ماهگی...
ماهگی نفس مامانی پسرکم...فرشته ی نازم...4 ماه با هم بودن گذشت و چقدراین 4 ماه روز های خاطره انگیزی بود امروز برای چکاپ رفتیم دکتر که خدا رو شکر همه چیت نرمال بود واکسن داشتی که اونم زدیم بمیرم که یکم گریه کردی و بعدش ساکت شدی چند روزی فقط طب میکردی نفسم ولی الان بهتر شدی وزن 5/ 6 کیلو قد 61 سانت دور سر 40 سانت ...