شب یلدای سال(94)
پســــــــرکم
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم
کنار هم بنشینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
عزیــــــــــزم
یلدایت رویایی
روزهایت پر فروغ
شبهایت ستاره باران . . .
سایمانم از شدت خستگی و بی خوابی اینجوری افتاده بودی که نتونستم با جمع ازت عکس بگیرم
بابا جونـــــــــــــــم
تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست
به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم
ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم
تولدت آذین زندگی ام باد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی