سایمان زیر باران پاییزی
نفسم امروز عصر داشت بارون میباریدمنم دیدم قند عسلم دلش دَدَر میخواد شال و کلاه کردیم ورفتیم تو حیاط خونمون زیر بارون پاییزی از بارون لذت بردیم وکلی با پسرک نازم بازی کردیمبه صورتت که بارون چکید با تعجب داشتی به آسمون نگاه میکردیولی بعدش خیلی خوشت اومده بود.مامانی و پسملی حالشو بردیمخوش گذروندیم
بارون میزد به صورت نفسم،وقند عسلم خوشش میومد
داری قطره های بارون رو میگیری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی