10 ماهگی...
ماهگی سایمان گلم
عزیز دلم...نفسم...10 ماه دیگه از بهترین روزامون....با هم بودنمون گذشت...توی این ماه 2 تا دندون دیگه در اوردی و شدی 6 دندونه...گوشی و بر میداری و میزاری کنار گوشت واَ اَ میکونی...عاشق این هستی که به همه چی دست بزنی و به همه جا سرک بکشی...این ماه هم دو تا دندون دراوردی و شدی 6 دندونه...نفسم...توی این ماه هم بردمت آتلیه تا ازت عکس بگیریم...
اولین باری که پسملی سوار تاب شد...فدات شم که کلی ذوق کردی...
اینجا هم رفتیم خونه خاله لیدا(دوست مامانی)...
روروئک سواری سایمانی توی حیاط خونه...
اینجا علی گذاشتت توی قوطی هولت میداد تو هم کلی حالش رو بردی تا
وای میستاد صدا میدی تا دوباره هولت بده...
اینم یه روزه دیگه در پارک دوباره سایمانی در حال تاب بازی...
سایمانی خونه ی دای دای محمدرضا...بعد از برگشت از آتلیه...