11ماهگی...
ماهگی عزیز دلم
پسر عزیزم ...عسلکم...این روزا اونقدر شیطون شدی که دلم میخواد بخورمت...هر روز هزاران بار بوست میکنم و ولی ازت سیر نمیشم...11 ماه مثل برق و باد برامون گذشت...این روزا از جایی کمک میگیری و خودت سر پا وای میستی...هر چی میخوای با انگشت برام نشون میدی...این روزا این کلمه رو زود زود تکرار میکنی نه نه نه نه نه...این ماه دو تا دندون دیگه در اوردی و شدی 8 دندونه...این ماهم رفتیم دکتر برای چکاب که دوباره وزنت کم بود.
وزن8.100 کیلو
قد74 سانت
دورسر44 سانت
اینم یه نمونه از خراب کاری سایمانی....
پسمل گلم هر وقت آفتاب بیافته تو تراسمون پتو میندازم میشینی تا آفتاب بهت بخوره...
یه شب با مامان جون و بابا جون و عمو سعید اینا رفتیم تفریح...
وقتی نفسم خوابش میاد...