ششمین سالگرد مامان عزیزم...
ای مادر محبوب من ای پناه لحظه های سخت من ای تو مادر؛
مادر زیبای من ای نگاهت نغمه ساز روح من بی تو تامرز جنون تنها شدم
بی تو در دیوانگی ها گم شدم
بی تو سخت است زندگی در این جهان کاش میشد باتو باشم
در جنان کاش میشد بازگردی پیش من گیریٍم
بازهم در آغوش و تن دست برسرکشی نازم کنی اشک غم از گونه ها پاکم کنی
مادر اینجا هرچه هست بدبختی است غم فقط یک گوشه از تنهایی است
غم فقط یک سایه از بی مادریست غم فقط یک لحظه از بی مادریست
مادرم...
من ياد گرفته ام كه چگونه بي صدا بگريم!ياد گرفته ام كه هق هق گريه هايم را با ، بالشم بي صدا كنم .
تو نگران نشو!! همه چيز را ياد گرفته ام ! ياد گرفته ام چگونه با تو باشم بي آنكه تو باشي
اما هنوز يك چيز هست كه ياد نگرفته ام !! كه چگونه براي هميشه خاطراتت را از صفحه دلم پاك كنم ؟
نمي خواهم كه هيچ وقت ياد بگيرم "، تو نگرانم نشو! "فراموش كردنش را هيچ وقت ياد نخواهم گرفت...
ياد گرفته ام ...نفس بكشم بدون تو...و به ياد تو..
.ياد گرفته ام كه چگونه نبودنت را با روياي با تو بودن ،و جاي خالي ات را با خاطرات با تو بودن پر كنم .
تو نگران نشو....