این روزهای پسملی من در 36 ماهگی...
نام تو مرا هميشه مست می كند...
بهتر از شراب...
بهتر از تمام شعرهای ناب...
نام تو اگرچه بهترين سرود زندگي ست...
من تورا به خلوت خدايی خيال خود،
"بهترين بهترين من" خطاب می كنم...
بهترين بهترين من...
نفسم...پسمل گلم...گل زندگیم که هر روز با عطر خنده ات و با اون کودکانه حرف زدنت و با بازی کردن شیرینت خونمون رو پر میکنی از شادی و خنده فدات بشم من عشقم
عسلم...سوره کوثر رو کامل یاد گرفتی و خودت دیگه میخونی با اون زبون شیرینت دل همه رو آب میکنی سوره توحید رو هم دارم یاد میدم که فعلا کامل حفظش نکردی
از ماه گذشته یاد گرفتی که خودت وقتی میری جیش کنی خودت رو میشوری حتی باید حتما پاهات رو هم بشوری قربون پسمل با سلیقم بر من
ماه گذشته دوباره برای چکاپ بردمت دکترت که وزنت شده بود 11/80 کیلو گرم و قدت 94 سانت دکترت راضی بود دوباره برات شربت نوشت قطره فروگلوبین و قرص فولیک اسیدی که باید تا 6ماه بخوری+مولتی زینک+لورتادین که دفعه پیش دکترت بهمون گفته بود آلرژی داری این ماه واست شربت نوشت تا خوب بشی
خوشگلکم این آلبالوها رو خودت مثلا شسته بودی که بخوری کاست پر آب بوداز بس بهت خندیدم که از خنده ی من تو هم کلی خندیدی
دومین شب احیا بود که باخانواده دایی احد (دایی بابایی)شب رفتیم پارک با فرزین کلی بازی کردین و بعدم که هر دوتاتون عاشق توپین رفتین سراغ توپ بازی حیف که عکساتون با فرزین اصلا خوب نبود که برات بزارم
ناز پسمل من فکر میکنه که من هر موقع کیک بپزم باید ازش عکس بگیرم
اینجا هم کیک آلبالو پختم که به اسرار شما ازت عکس گرفتم
یه شبی که رفته بودیم شاهگلی
تو راه..
اینجا هم تا دیدی دارم عکس میندازم روت رو برگردوندی یعنی اینجور موقع ها گاهی وقتی مجبورم میکنی تا یه جیغ بنفش سرت بکشم تا باهام راه بیای تا ازت عکس بگیرم
یه روزی بیرون بودیم به خواسته خودتت از بابایی تا ببرتت پارک...
اینم پارک...
پسمل خسته ی من...
بهت میگفتم پاشو برو بازی کن که میگفتی آخی ییولموشام ایستیادیخ الییم(آخه خسته شدم دارم استراخت میکنم)
اینم یه روز در شهر بازی شاهگلی...
به اصرار خودت خواستی که بری قصر بادی
اولش که میترسیدی و پشت سرت رو اصلا نگاه نمیکردی
بعد یکم شجاع شدی...دیدی که بچه ها میرن راه افتادی...
بعد پسر صخره نورد من سر از اینجا در اورد...نشست بالا گریه کردن که من ایندی نجور جلیم اشایه(من الان چطوری بیام پایین)
بعد به کمک این پسر گل اومدپایین بعداز این که راه افتادی همش تونستی دوبار بری بالا بعد تایمت تموم شد
خخخخخخ
سوار موتور شدی که اینجا هم اولش نتونستی بعد اینکه راه افتادی تایمت تموم شدپسره بیرونت کرد زدی زیره گریه که دوباره سوارت کردیم...
اینجا هم کلی ذوق این ماشین هارو کردی...
اینم یه خواب بعد ظهری ناز پسملم...همیشه خوب بخوابی عشقم