سفرمون به تهران و شیراز...
خوشگلکم از 27 مرداد روز سه شنبه تعطیلات تابستانی بابایی شروع میشد که چون تو تهران کار داشت تصمیم داشتیم بریم تهران که هم بابایی کارش رو بکنه هم دوست دوران سربازیش رو ببینه...منم گفتم الان که تا تهران میریم از اونجا هم بریم شیراز خونه خاله جونت اینا که به نتیجه رسیدیم و صبح 27 مرداد ساعت 6/30 صبح حرکت کردیم به سمت تهران دوست بابایی پلیس بود تو هم خوشحال بودی که میری خونه عمو پلیسه...همش تو راه میپرسیدی کی میریم خونه عمو پلیس...عصری رسیدیم و رفتیم خونه دوست بابایی2 روز موندیم تهران تا بابایی کارش رو انجام بده تو این دو روزه خیلی بهشون زحمت دادیم یه کوچولو داشتن که همش باهم بازی میکردی...
نویسنده :
❤مهسا مامان سایمان❤
11:03